- بی شکی
- یقین، عدم تردید
معنی بی شکی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناشکیب، بی صبر، بی قرار
بی قراری، بی صبری
زنی که شوهر ندارد زنی که بی شوهر است
Shapeless
бесформенный
formlos
безформний
bezkształtny
sem forma
senza forma
sin forma
sans forme
vormloos
ไม่มีรูปทรง
tanpa bentuk
غير شكلٍ
निराकार
בְּלִי צוּרָה
şekilsiz
bila umbo
আকারহীন
بے شکل
بی گمان
در زبان پهلوی شک برابر با گمان آمده بی سخن بی تردید بی شبهه بیگمان یقینا. یا بی شک و ریب. بدون شک و تردید مطمئنا. یا بیشک و شبهه. بی شک و ریب
بی گمان، بی تردید
بی پروایی دلاوری تهور
فاقد نمک بودن، بیمزه بودن، بی لطفی شکل یا حرکات شخص مقابل ملاحت نمکینی
بی دین، کافر، بی ایمان
نا اندیشگی نا سگالیدگی